معارف اسلامی

تحقیق انقلاب اسلامي و جهاني سازي اسلام

دانلود تحقیق با موضوع انقلاب اسلامي و جهاني سازي اسلام،
در قالب word و در 21 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:
مقدمه:
انقلاب اسلامي ايران تنها براي بهبود وضع معاش مردم شكل نگرفت، بلكه فراتر
از اين، يك ماهيت ارزشي و ديني دارد و از اينرو، اساسي ترين وصف انقلاب
ايران، اسلامي بودن آن است، در اين نوشتار، به راه هاي جهاني سازي انقلاب
اسلامي ايران براي رسيدن به يك تمدن اسلامي اشاره خواهيم داشت.
انقلاب
ديني نمودار تفكر معنوي دستاوردهاي انقلاب در زمينه هاي گوناگوني قابل
پژوهش و بررسي است. اما با توجه به ماهيت ديني انقلاب اسلامي، آثار تربيتي و
فكري آن بيش از همه اهميت پيدا مي كند. اگر انقلاب اسلامي فقط موجب ارتقاي
وضع معاش مردم شده و نوع حكومت را از ديكتاتوري به نوعي ديگر كه قابل تحمل
تر باشد تغيير مي داد، چندان نمي شد روي كاميابي آن اصرار ورزيد؛ زيرا از
انقلابي كه وصف لازم آن اسلامي است انتظاراتي فراتر از اين مي رود.
راههاي جهاني سازي اسلام :
انقلاب
اسلامي ايران، پديده اي بي همتا بود كه از پيش، تحليلي براي آن وجود نداشت
و حتي مباني و مقدمات شناخت آن از انديشه هاي جديد، غايب بود. البته كساني
مثل «آرنولدتوين بي»(1) به جايگاه معنويت در حيات و تمدن بشري نيم نگاهي
انداخته و تهي شدن از معنويت را موجب زوال آن مي دانستند و معتقد بودند
تمدن آينده از جايي غيراز غرب بايد سربرآورد. اما اين مختصر، براي انقلابي
عظيم با آثار سرشار و جاري بسيارش، به هيچ وجه كافي نبود.
اين انقلاب،
با بازگشت به حقايق فراموش شده فطري، دين را در منظر انديشه بشري پررنگ و
برجسته كرد و در دو سطح ملي و جهاني چاره اي باقي نگذاشت، مگر اين كه
رويكردي نوين به دين، معنويت، انسان و جهان پديد آيد.
انقلاب اسلامي در
حقيقت نوعي انديشه بر مبناي جهان بيني معنوي و متفاوت با علم و تكنولوژي
رايج بر پايه جهان بيني مادي را از مغرب تاريخ حقيقت و مشرق جغرافياي گيتي
به طلوع كشاند و انسان، جهان، جامعه و تاريخ را با روي و نماي الهي موضوع
دانش و انديشه قرارداد.
نتيجه اين رويكرد، تأمين مباني تازه اي براي دانش و فضاها و شيوه هاي دست نخورده اي براي انديشه بوده است.
اين
انقلاب، تنها تحولي در جامعه و نظام سياسي و اقتصادي آن نيست، بلكه
دگرگوني در كيفيت حيات فردي و اجتماعي، اصلي ترين شاخص انقلاب اسلامي است
كه با گشودن راه هدايت و ايجاد معرفت متعالي و راستين، صورت واقعي خود را
مي يابد و مي بالد.
انقلاب اسلامي، نمودار انديشه اي معنوي است كه مي
تواند رنجوري و ناتواني علم و تكنولوژي را در ساختن تمدن طلايي براي انسان
ها برطرف كند. انديشه معنوي و پاكي كه از طريق انقلاب اسلامي در قلب تاريخ
رسوخ كرد، منظري سبز و روشن به روي حيات بشري گشود كه در چشم انداز آن،
ظهور منجي جهاني، بسيار نزديك به چشم مي آيد.
بنابراين، پرسش از چيستي و
چرايي دستاوردهاي انقلاب اسلامي در قلمرو انديشه، دو پيامد ارجمند به
دنبال دارد؛ 1- پاسخ به چيستي آن، گستره اثرگذاري انقلاب اسلامي در راستاي
اهداف اصيل و اوليه آن را تبيين مي كند. 2- پاسخ به چرايي، راه شكوفايي و
توسعه ثمربرداري در اين عرصه را فراخ مي سازد.
زلزله اي در انديشه هاي
جهاني انقلاب اسلامي، كاستي و ناراستي بسياري از نظريات را در حوزه علوم
اجتماعي و علوم سياسي آشكار كرد كه در ادامه، به مواردي از آنها، فهرست وار
اشاره مي شود.
1- نظريه هاي ماركسيستي درباره انقلاب، با انقلاب
اسلامي ايران زير سؤال رفت؛ زيرا تاريخچه محتومي كه در اين نظريات براي
انقلاب ها نوشته شده بود، در انقلاب اسلامي رخ نداد. ماركسيسم، سير جوامع
را از كشاورزي به سرمايه داري و پس از انقلاب، رسيدن به جامعه كمونيستي مي
دانست. انقلاب اسلامي ايران برخلاف اين سير، از بافت سنتي به انقلاب
غيركمونيستي رسيد.(2) همچنين، اعتقاد به اين كه دين افيون ملت هاست، با
خروش ديني مردم انقلابي ايران، تهي و تباه شد.
حتي نظريه پردازان ماركسيسم ساختارگرا نظير «تدااسكاچ پل» در كتاب دولت
تحصيل
دار و اسلام شيعي كه مي كوشيدند نظريه ماركسيستي انقلاب را بازسازي و
اصلاح كنند، در برابر انقلاب ايران به ضعف تحليل هاي خود اعتراف كردند.
«تدا
اسكاچ پل»، از متفكران ماركسيسم ساختارگرا معتقد بود، يك انقلاب سياسي، با
تغيير حكومت، بدون تغيير در ساختارهاي اجتماعي صورت مي گيرد و در اين
انقلاب، منازعات طبقاتي نقشي ندارد. اما يك انقلاب اجتماعي عبارت است از
انتقال سريع و اساسي دولت و ساختارهاي طبقاتي يك جامعه كه اغتشاشات طبقاتي
از پايين جامعه همراهي و در بخشي حمل مي شود. چنين انقلابي در شرايط ويژه
اجتماعي ساختاري و بين المللي صورت مي پذيرد. مثلاً فشار سياسي بين المللي
يا شكست دولت در يك جنگ نظامي. (3) اما انقلاب ايران نشان داد كه بدون مبنا
بودن موضوع طبقات و كشمكش و تضاد ميان آنها، بلكه باقدرت فكر و فرهنگ
اسلام شيعي و بدون شرايط خاص بين المللي، به پيروزي رسيد؛ انقلاب سياسي
اجتماعي كه هم روابط قدرت را دگرگون كرد و هم در ساختار اجتماعي و نهادهاي
آن تحولي ژرف پديد آورد و حتي بر معادلات و روابط بين المللي نيز آثار قابل
توجهي برجاي نهاد.
2- نظريه پردازاني كه انقلاب ها را براساس سيستم
اقتصاد جهاني تحليل مي كردند، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، عناصري چون:
فرهنگ، ايدئولوژي، رهبري و دين را بيشتر مورد توجه قرار دادند. (4)
3-
تئوري ولايت فقيه، با انقلاب اسلامي وارد انديشه هاي سياسي شد و پژوهش هاي
گسترده اي را دراين وادي رقم زد، تا جايي كه امروز، مطالعه نظريه هاي دولت،
بدون شناخت نظريه ولايت فقيه ناقص مي ماند.
4- تأثير بسزاي انقلاب
اسلامي بر نظريه هاي جامعه شناسي دين، اهميت فراواني دارد. بيش از اين دين
را در فرايند افسون زدايي از جامعه و تحقق عقلانيت و بلوغ عقلي در سير
تكامل خطي جامعه، روبه كاهش مي ديدند(5). ولي انقلاب اسلامي، تكاپويي
كامياب بر خلاف همه اين انديشه هاي خام بود …

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق انقلاب اسلامي و جهاني سازي اسلام”